بوسجین : در گفته ها صادق باشیم

شخصی ظاهرا"مومن و متدینی بود و همواره سعی داشت پیرو ارزش ها و ولابت باشداما این فرد پسر فاسقی داشت شراب خوار ریا خوار و سرقت و تجاوز و.قمارو..... پیشه این فرزند بودروزی که در یکی از اتاق ها منزل خود مشغول برگذاری مراسم مذهبی و عزاداری بود از خانواده جویای فرزندش شد . به گفتند در اتاق دیگری مشغول خوردن گوجه فرنگی است ان موقع گوجه فرنگی تازه از خارج وارد شده بود و خوردن ان گناه شمرده می شد پدر وفتی این را شنید با عصبانیت به اناق فرزند رفت در حالی که از شدت عصبانیت بدنش می لرزید رو به فرزند کرد گفت شراب خوردی دم نزدم ریا خوردی حرف نزدم به ناموس مردم تجاوز کردی و سزقت و قمارو........ کردی حرقی نزدم اما دیگر این گوجه فرنگی خوردنت را نمی توانم تحمل کنم و با او در گیر شد و او را از خود راند حال این حکایت رقتار برخی از مدعیان مدهب و انقلاب را در ذهن تداعی می کند اینان حرام بودن مواردی که خداوند در قران تاکید کرده مانند ربا و شراب و قمار و بی عدالتی . سودا گری و اعتیاد و فقر و بیکاری و....... درجامعه می بینند که در حال کسترش است از فاصله طبفاتی تا فیش های نجومی مانور تجمل و رباو اشرافی گری تا اعتیاد و بیکاری و ویزه خواری و رانت و باند بازی و بیکاری و طلاق و.......... که حکم صریح انها در ایات الهی است کسی صدایش در نمی اید انگار نه انگار که چنین وضعیتی در جامعه اسلامی و انقلابی ما که خون های زیادی هم برای استقرار ان ریخته شده وجود ندارد اما وقتی کسی کوچه ترین اشتباهی کرد که بیشترمعلول همان علل بالاست مانند گوشه ای از مو های زنی بیرو ن رفت و یا.............. فورا" همه اسیمه سر وا اسلاما سرداده و احکام و اعلامیه های شدید و اللحنی صادر می کنندالبته ما محالف ان نبستم ولی اعتقاد داریم اصول و پایه ها واجب تر از ان فروع است اگر اصول اساسی پیگیری مجدانه حل ان مسائل فرعی به سهولت و با هزینه کمتر برای جامعه انجام می گیرد اما انگار عقلانی فکر کردن و توجه به غلت ها و و ریشه ها در جامعه ما مرده است همه از دولت تا ملت همه در کیر مسائل فرعی و ظاهری شده اند ستاره سهیل بوسجین...